
در این مقاله که توسط فرانکو و دلگادو در سال ۲۰۲۳ در Project KPI Journal منتشر شده، نویسندگان با بررسی دادههای عملکردی از پروژههای بزرگ صنعتی، به بررسی اثر مستقیم یکپارچهسازی دیجیتال در بهبود شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) پرداختهاند. آنها نشان میدهند که ورود سیستمهای دیجیتال یکپارچه به چرخه مدیریت پروژه، بهویژه در پروژههای EPC، باعث بهبود معنادار در بهرهوری، کاهش هزینه، ارتقاء کیفیت، و افزایش رضایت ذینفعان شده است.
مقاله با تکیه بر مطالعات موردی از ۱۲ پروژه بزرگ در صنایع نفت، گاز، و زیرساخت، تأکید میکند که یکی از دلایل اصلی عدم تحقق اهداف پروژهها، نبود دادههای شفاف، بهموقع و قابل تحلیل در سراسر چرخه عمر پروژه است. بدون وجود چنین دادههایی، شاخصهای کلیدی عملکرد مانند زمانبندی، هزینه، کیفیت، ایمنی و بهرهوری بهدرستی اندازهگیری نمیشوند و تصمیمات مدیریتی بر مبنای حدس و گمان یا اطلاعات ناقص اتخاذ میگردد.
فرانکو و دلگادو توضیح میدهند که سامانههای دیجیتال یکپارچه با گردآوری خودکار دادههای پروژه، دستهبندی و تحلیل آنها و ارائه داشبوردهای مدیریتی بهروز، باعث افزایش دقت در ارزیابی KPIها میشوند. در واقع، سیستمهای یکپارچه، امکان پایش لحظهای شاخصهای عملکردی را فراهم کرده و مدیران پروژه میتوانند در همان لحظهای که انحرافی رخ میدهد، آن را شناسایی کرده و واکنش مناسب نشان دهند.
این مقاله بهویژه بر نقش ابزارهایی چون فرمهای دیجیتال میدانی، سیستمهای مدیریت گردش کار، پلتفرمهای موبایلی و هوش مصنوعی برای تحلیل دادهها تأکید دارد. این ابزارها باعث شدهاند که جمعآوری، انتقال و پردازش دادهها از حالت دستی، کند و پراکنده، به حالت خودکار، دقیق و فوری تبدیل شود.
در پروژههای مورد مطالعه، پس از پیادهسازی سامانههای دیجیتال یکپارچه، KPIهای کلیدی دچار تغییرات محسوسی شدند:
میانگین کاهش تأخیر زمانی پروژهها: ۲۵٪
کاهش هزینههای دوبارهکاری: ۳۵٪
افزایش سرعت پاسخ به ریسکهای اجرایی: ۴۰٪
بهبود سطح انطباق با استانداردهای کیفی: ۳۰٪
ارتقاء بهرهوری کلی پروژه: ۱۸٪
این ارقام نشاندهنده تأثیر مستقیم سیستمهای دیجیتال در بهبود نتایج واقعی پروژهها هستند.
نویسندگان تأکید میکنند که یکی از نقاط ضعف سیستمهای سنتی، عدم اتصال بین واحدهای مختلف پروژه است. بخش اجرایی از اطلاعات کنترل کیفیت بیخبر است، دفتر فنی از وضعیت واقعی میدان اطلاعی ندارد، و مدیر پروژه تصویر جامعی از وضعیت جاری ندارد. این جداسازیها مانع از ارزیابی درست KPIها و تصمیمگیری بهموقع میشود. اما در سیستمهای یکپارچه، تمام واحدها روی یک پلتفرم مشترک کار میکنند و دادهها بهصورت بلادرنگ همگامسازی میشوند.
در این زمینه، سامانه پندار دقیقاً همان راهحلی است که مقاله فرانکو و دلگادو بر آن تأکید دارد. پندار، با ایجاد یک بستر دیجیتال متمرکز، تمام دادههای پروژه از جمله عملیات اجرایی، بازرسیها، گردش کارها، کنترل کیفیت، مدیریت اسناد و وضعیت منابع را در یک داشبورد مدیریتی یکپارچه تجمیع میکند. این داشبورد به مدیران پروژه امکان میدهد که شاخصهای کلیدی عملکرد را در لحظه ببینند، هشدارهای انحراف از KPI را دریافت کنند، و اقدامات اصلاحی سریع اتخاذ کنند.
پندار این شاخصها را نهفقط ثبت، بلکه تحلیل هم میکند. بهکمک الگوریتمهای هوش مصنوعی، پندار میتواند روند تغییر KPIها را شناسایی کرده و حتی پیشبینی کند که کدام شاخصها در آینده دچار اختلال خواهند شد. این پیشبینی، ابزار فوقالعادهای برای مدیریت ریسک پیشدستانه در پروژههاست.
همچنین پندار قابلیت سفارشیسازی KPIها را دارد. هر سازمان میتواند شاخصهای خاص خود را تعریف کرده، وزندهی کند و براساس اهداف استراتژیک خود آنها را پایش نماید. به این ترتیب، مدیران پروژهها نهتنها میتوانند ببینند که چه اتفاقی افتاده، بلکه میتوانند بفهمند چرا اتفاق افتاده، و چه باید بکنند تا دوباره رخ ندهد.
بهطور خلاصه، پندار پاسخی دقیق، عملیاتی و پیشرفته به تمام نیازهایی است که مقاله فرانکو و دلگادو در زمینه بهبود KPIها از طریق یکپارچهسازی دیجیتال مطرح میکند. این سامانه با اتصال همه اجزای پروژه به یک هسته مرکزی داده، مسیر را برای شفافسازی، ارزیابی لحظهای و مدیریت هوشمند پروژهها هموار میسازد. در دنیای پیچیده امروز که تصمیمگیری بر اساس اطلاعات ناقص منجر به شکست پروژهها میشود، پندار بهعنوان یک ابزار کلیدی، راهگشای موفقیت سازمانها در دستیابی به اهداف عملکردی خود خواهد بود.

