
مقالهای که توسط Chen و همکارانش در سال ۲۰۱۵ در نشریه International Construction Review منتشر شده، به یکی از چالشهای بنیادی و اغلب پنهان در پروژههای بزرگ میپردازد: استفاده از پایگاههای دادهای جداگانه و غیریکپارچه توسط ذینفعان مختلف پروژه. این مقاله با تحلیل نمونههای واقعی از پروژههای بزرگ عمرانی و صنعتی، نشان میدهد که جزیرهای بودن سیستمهای اطلاعاتی و نبود اتصال میان پایگاههای داده مختلف، منجر به ریسکهای بزرگی چون تأخیر در پروژه، تصمیمگیریهای نادرست، افزایش هزینهها و کاهش کیفیت خروجی میشود.
در پروژههای بزرگ که معمولاً شامل چندین پیمانکار فرعی، مشاور، کارفرما، تأمینکننده و ناظر هستند، هر یک از این ذینفعان اغلب سیستمها و بانکهای اطلاعاتی مختص به خود را دارند. بهعنوان مثال، واحد کنترل پروژه از یک نرمافزار خاص استفاده میکند، درحالیکه واحد کنترل کیفیت ممکن است اطلاعات را در فایلهای اکسل ذخیره کند. مهندسین دفتر فنی از یک دیتابیس متفاوت بهره میبرند و واحد مستندسازی نیز فرمتهای خاص خود را دارد. این جداسازی اطلاعات، باعث میشود که یکپارچگی دادهها بههم بخورد و اطلاعات واقعی پروژه در یک بستر مشترک و منسجم قابل مشاهده و تحلیل نباشد.
یکی از پیامدهای مستقیم این پدیده، بروز ناهماهنگی و تناقض در دادههاست. بهطور مثال، ممکن است یک قطعه تجهیز از سوی واحد خرید تأیید شده باشد، اما اطلاعات مربوط به آزمونهای کیفی آن هنوز در پایگاه داده کنترل کیفیت ثبت نشده یا اساساً در دسترس واحدهای دیگر قرار نگرفته باشد. این مسئله ممکن است باعث تأخیر در نصب، توقف فعالیتها یا حتی دوبارهکاری و اتلاف منابع شود. همچنین، نبود ارتباط میان پایگاههای داده، تحلیل پروژه را دچار مشکل میکند؛ چرا که دادههای کلیدی در نقاط مختلف پخش شده و هماهنگسازی آنها وقتگیر، پرهزینه و مستعد خطا است.
Chen و همکاران همچنین به موضوع امنیت و صحت دادهها اشاره میکنند. وقتی دادهها در پایگاههای جداگانه نگهداری میشوند، احتمال از بین رفتن، تکراری شدن یا دستکاری آنها افزایش مییابد. نبود نسخه واحد و معتبر از دادهها باعث میشود که اعضای تیم بر اساس اطلاعات متفاوتی عمل کنند و در نتیجه تصمیمات مهم پروژه بر مبنای برداشتهای متضاد اتخاذ شود. این موضوع خصوصاً در زمانهای بحرانی نظیر بروز حوادث، درخواست تغییرات یا زمان تحویل پروژه، ریسکزا و مخرب خواهد بود.
یکی دیگر از موضوعات کلیدی مقاله، ناکارآمدی در گزارشگیری و نبود دید کلان مدیریتی است. زمانی که مدیر پروژه نمیتواند اطلاعات یکپارچهای از وضعیت واقعی پروژه در دست داشته باشد، گزارشگیریها به صورت دستی، کند و با دقت پایین انجام میشود. در نتیجه، برنامهریزی آینده و کنترل هزینهها بر پایه فرضیات ناقص یا نادقیق خواهد بود. همچنین در پروژههای بینالمللی یا چندسازمانی، نبود پایگاه داده متمرکز منجر به مشکلات قانونی، اختلافات قراردادی و حتی بروز دعاوی حقوقی میشود.
در چنین فضایی، سامانه پندار دقیقاً همان ابزار تحولآفرینی است که میتواند بهطور کامل بر این ریسکها فائق آید. پندار با فراهمسازی یک زیرساخت اطلاعاتی مرکزی و ابری، تمامی ذینفعان پروژه را در یک فضای داده مشترک و ساختیافته گرد هم میآورد. این سامانه طراحی شده تا تمام فرآیندهای مستندسازی، کنترل کیفیت، بازرسی، کنترل پیشرفت، مدیریت درخواستها، گزارشگیری و گردش کار را در یک محیط واحد دیجیتال اجرا کند.
یکی از ویژگیهای حیاتی پندار، قابلیت نقشدهی و مدیریت دسترسی است. هر کاربر متناسب با جایگاه خود در پروژه، دسترسی خاص به بخشهایی از دادهها دارد و تمام تغییرات در سامانه ثبت و قابل ردیابی هستند. این موضوع نهتنها باعث افزایش شفافیت و امنیت اطلاعات میشود، بلکه از بروز تضاد دادهها و اطلاعات موازی جلوگیری میکند.
پندار همچنین با استفاده از ساختار ابری، اجازه میدهد که ذینفعان از نقاط مختلف جغرافیایی به دادهها دسترسی داشته باشند و بهصورت همزمان روی فرآیندهای اجرایی و کنترلی کار کنند. این امر سرعت تبادل اطلاعات را چندین برابر افزایش داده و مانع از انباشتهشدن دادهها در فایلهای پراکنده و جداگانه میشود. در واقع، همه واحدها با "یک نسخه واحد از واقعیت" کار میکنند؛ مفهومی که در مقاله Chen et al. بهعنوان نیاز اساسی پروژههای بزرگ معرفی شده است.
قابلیت دیگر پندار، اتصال زیرسیستمهای مختلف در پروژه است؛ از کنترل کیفیت گرفته تا دفتر فنی، مستندسازی، مدیریت تأمین، و حتی مالی. این اتصال دادهای، امکان گزارشگیری در لحظه را فراهم کرده و مدیر پروژه را قادر میسازد که در هر لحظه دیدی جامع از وضعیت پروژه داشته باشد. بهعبارتی، پندار پلی است میان دادههای خام و تصمیمگیری استراتژیک.
همچنین، پندار با ایجاد داشبوردهای هوشمند و قابلیت تحلیل دادهها با هوش مصنوعی، به شناسایی الگوهای عملکردی، پیشبینی تأخیرات و انحرافات و اصلاح فوری فرآیندها کمک میکند. این ویژگیها باعث میشوند که پروژهها نهتنها در مسیر صحیح حرکت کنند، بلکه توانایی پیشبینی، پیشگیری و واکنش هوشمندانه به مشکلات را نیز بهدست آورند.
در نتیجه، میتوان گفت که سامانه پندار درمان کامل معضل پایگاههای داده جداگانه در پروژههای بزرگ است. این سامانه با ارائه بستری یکپارچه، امن، سریع و هوشمند، ریسکهای ناشی از جزیرهای بودن اطلاعات را حذف کرده و زیرساخت لازم برای تصمیمسازی درست، تعامل میان ذینفعان، کاهش هزینهها و ارتقای کیفیت را بهوجود میآورد. آنگونه که مقاله Chen و همکاران نشان میدهد، آینده مدیریت پروژههای بزرگ در گرو یکپارچهسازی دادههاست، و پندار دقیقاً مسیر رسیدن به این آینده را هموار میسازد.

